
اقتصاد۲۴- ماجرای «پراید ضدگلوله سعید جلیلی» اگرچه در ظاهر یک بحث حاشیهای درباره خودروی یک چهره سیاسی است، اما در واقع پردهای دیگر از شکاف عمیق میان گفتار و کردار سیاستمدارانی است که سالها با شعار سادهزیستی، مصرف حداقلی و پرهیز از اشرافیگری در صحنه سیاست ایران حضور داشتهاند. حاشیهای که با یک تصویر و چند روایت غیررسمی آغاز شد، حالا با اظهارات خود جلیلی وارد فاز تازهای شده؛ فازی که نهتنها ابهامها را رفع نکرد، بلکه موج تازهای از انتقاد و تمسخر را در فضای عمومی و رسانهای به راه انداخت.
در روزهای اخیر، اخباری غیررسمی و سپس واکنشهای گسترده در شبکههای اجتماعی درباره استفاده سعید جلیلی از یک پراید ضدگلوله منتشر شد؛ توضیح دفتر جلیلی درباره اینکه این خودرو چه زمانی و با چه مبلغی ضد گلوله شده هم از حواشی نکاست. خودرویی که در نگاه اول قرار بود نماد «سادهزیستی» باشد، خیلی زود سؤال اصلی را پیش کشید: اگر پراید است، چرا ضدگلوله؟ و اگر ضدگلوله است، چرا اینهمه سال روایت دیگری به مردم گفته شده؟
همین تناقض، سوژهای شد برای کاربران فضای مجازی؛ از طنزهای تند گرفته تا نقدهای جدی درباره هزینههای امنیتی، اولویتهای مسئولان و فاصله سبک زندگی سیاستمداران با واقعیت زندگی مردم.
واکنشها محدود به چند شوخی اینترنتی نماند. بسیاری پرسیدند سیاستمداری که همواره دیگران را به سادهزیستی دعوت میکرده، چرا حالا نیازمند خودرویی با سطح امنیتی ویژه است؟ آیا این سطح از حفاظت با تصویری که سالها از «زندگی مردمی» ساخته شده، همخوانی دارد؟ و مهمتر از همه، هزینه این «سادهزیستیِ ضدگلوله» از کجا تأمین شده است؟
در مقابل، حامیان جلیلی تلاش کردند ماجرا را کماهمیت جلوه دهند؛ اما موج انتقادات آنقدر گسترده بود که خود او ناچار شد وارد میدان توضیح و توجیه شود.
سعید جلیلی در واکنش به این حواشی، به جای شفافسازی دقیق درباره اصل ماجرا، مسیر آشنای «حمله به منتقدان» را انتخاب کرد. او گفت کسانی که این موضوع را مطرح میکنند، در حال «توجیه بنزسواری» هستند و با تمسخر پراید ضدگلوله، میخواهند مصرف لوکس خودشان را عادی جلوه دهند.
جلیلی حتی پا را فراتر گذاشت و مدعی شد این فضاسازیها تلاشی است برای عادیسازی «مصارف غیرمعمول و غیرضرور» از منابع محدود کشور؛ ادعایی که بیش از آنکه پاسخ باشد، خود به پرسشی تازه تبدیل شد: آیا واقعاً نقد پراید ضدگلوله، دفاع از بنزسواری است؟ یا این یک فرار رو به جلو برای عبور از تناقضی آشکار؟
منتقدان میگویند مسئله نه پراید است و نه بنز؛ مسئله «صداقت» است. اگر خودروی ضدگلوله ضرورت امنیتی دارد، چرا صریح گفته نمیشود؟ چرا سالها روایت سادهزیستی بدون اشاره به چنین جزئیاتی تکرار شده؟ و چرا حالا، به جای پاسخ روشن، منتقدان به «بنزسوار» بودن متهم میشوند؟
واقعیت این است که افکار عمومی امروز حساستر از گذشته است. جامعهای که زیر فشار تورم، کاهش قدرت خرید و بحران معیشت قرار دارد، بهسادگی از کنار نمادها عبور نمیکند؛ بهویژه وقتی این نمادها از سوی کسانی ارائه میشود که خود را پرچمدار عدالت و صرفهجویی معرفی کردهاند.
اظهارات اخیر جلیلی نهتنها زخم این ماجرا را ترمیم نکرد، بلکه آن را عمیقتر کرد. قیاس منتقدان با «بنزسواران» و تقلیل یک مطالبه شفافیت به جدال پراید و بنز، بیش از آنکه قانعکننده باشد، نشانهای از ناتوانی در پذیرش نقد تلقی شد.
پراید ضدگلوله حالا دیگر فقط یک خودرو نیست؛ نمادی است از شکاف میان ادعا و واقعیت. شکافی که هر توجیه تازه، آن را بیشتر به چشم میآورد و برای سیاستمداری که سالها با سرمایه شعارهای اخلاقی و سادهزیستی پیش آمده، هزینهای فراتر از یک حاشیه رسانهای خواهد داشت.